ريحانهريحانه، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

مادری می کنم...

اتفاقات این چند روز و آغاز هفته هفتم

1392/9/24 9:57
نویسنده : مامان
112 بازدید
اشتراک گذاری

نفس مامان سلام

چهارشنبه عصر پیش خانم دکتر حجتی رفتم و آزمایشم رو نشونشون دادم. ایشون گفتند که تو هفته 8 برم سونوگرافی و باید قرص متفورمین رو هم تا هفته 8 ادامه بدم. پنجشنبه صبح من حوصله امتحان رو نداشتم و در نتیجه من و بابایی هر دو خوابیدیم و نرفتیم امتحان بدیم البته شب خونه مامان سیمین جون اینا بودیم. شب هم مامان باباها به مناسبت تولد من همگی اومدند خونه ما که همون شب ماجرا رو براشون گفتیم و همگی شگفت زده شده بودند. مخصوصا عمه زهرای شما که با شنیدن این خبر از شدت شوق گریه می کردلبخند بعدش تصمیم گرفتیم که به عمو جون شما که فرانسه هستند خبر بدیم که اونم وقتی شنید از خوشحالی دیگه نتونست صحبت کنه و می گفت که تو شکم. خلاصه نمی دونی که چقدر همه از بودنت خوشحالن! قلبامید وارم صحیح و سالم به دنیا بیای و دل همه رو شاد کنی. خدایا خودت پشت و پناه فرزندم باشخیال باطل

جمعه صبح تا عصر خونه بودیم و بعد از نماز مغرب رفتیم خونه مامان همیلا چون یکی از دوستای بابا که پدرشون سفیر هستند قرار بود با خانواده شام بیان اونجا. الحمدلله شب خوبی بود.

دیروز هم بعد از کار رفتیم به عمه جون شما کمک کردیم تا کنکور ثبت نام کنن. ایشالا به امید خدا امیدوارم یه رشته عالی قبول بشه چون خیلی استرس داره و نگرانه. عزیز دلم تو هم براش دعا کن.

متاسفانه دیروز نتونستم طبق برنامه ای که برای این دوران شما ریختم پیش برم و بخشی از کارها رو انجام ندادمناراحت چون دیشب حالم خوب نبودسبز

خیلی خیلی دعا کن که از فرصت باقی مونده به بهترین نحو استفاده کنم.

پ ن: شما امروز وارد هفته 7 شدی عزیزکم. خوب رشد کن و سالم و صالح باشماچ 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله مریم
30 آذر 92 12:33
انشالله نی نی به سلامتی دنیا بیاد تا دایی جان و عمه و عمو جون باهاش بازی کنند. مامان ستاره پاینده باشی