ريحانهريحانه، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

مادری می کنم...

چهار ماه، تمام

1392/12/14 9:42
نویسنده : مامان
87 بازدید
اشتراک گذاری

عسل مامان سلام

اینقدر دلم برای دیدنت تنگ شده که نگو، دارم روزها رو می شمرم تا به 25 اسفند برسم و بیام روی ماهت رو ببینم. عزیز دلم خیلی خوب باش تا من پیش آقا رو سفید باشم و این تقدیمی راهشون درست حرکت کنه و زندگی کنهقلب

چهار ماه از با هم بودنمون میگذره و من هر روز به مادری نزدیک تر میشم و عاشق تر.خدایا به همه آرزومندان حس زیبای مادری رو بچشون.

تنها نگرانی این روزهای من اینه که چرا حرکات تو رو حس نمی کنم. البته دکترا می گن سر بچه اول تا قبل از 20 هفته ممکنه حس نشه. ولی عزیز دلم برای آروم شدن قلب من یه کم حرکاتت رو بهم نشون بدهماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله ماءده
15 اسفند 92 0:52
انقدر تو دلت فوتبال بازی میکنه!!!!! صبرکن هنوز زوده ستاره اونروز بعد از عملم که یه عالمه مسکن خورده بودم و گیج و ویج بودم خواب شما رو دیدم خواب دیدم با هم رفتیم یه مجلس سخنرانی که سخنران بابای شما بود!!!!! کلی تو خوابن با هم حرف زدیم حتی چهره ی باباتون رو یادمه!!!!! سفید بودن مو وریششون هم سفید بود پر بودن(نه خیلی) کت و شلوار طوسی هم پوشیده بودن فکر کنم اثر مسکنا بود چونکه من تا حالا بابای شما رو ندیدم. به هر حال خواب خوبی بود البته فقط اثر مسکنا نبوده دلم هم براتون تنگ شده و به یادتون هستم.
لادن
17 اسفند 92 15:18
عزیزم! آخه اینقدر با احساس با این جوجه حرف می زنی آدم دلش غنج می ره واسه دیدنش و بغل کردنش خدا انشاا...هر دوتون و به برکت وجود آقامون و با دعای خیر ایشون، پر برکت و سلامت حفظ کنه آمین
خاله مریم
17 اسفند 92 16:56