ريحانهريحانه، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

مادری می کنم...

بابا به سفر می رود

1392/4/23 9:56
نویسنده : مامان
98 بازدید
اشتراک گذاری
نفس مادر سلام دوشنبه اين هفته بابايی به همراه بابا محسن برای يک سفر کاری می روند و يک هفته ای نيستند"گریه" متاسفانه اين سفر ناخواسته در ماه رمضان افتاده است و من بايد دور از بابايی گل شما يک هفته سحر و افطار را بگذرانم. از فردا من به خانه مامان اينا می روم و آنجا می مانم تا تنها نباشم. دعا کن به سلامت بروند و برگردند حال جسمی من اين روزها چندان تعريفی ندارد قرص ها و آنتی بيوتيک هايی که خورده ام بدنم را ضعيف کرده است و به سختی روزه می گيرم و تمام مدت سرگيجه و حالت تهوع دارم"سبز". تنها نگرانيم اين است که اگر در دوران بارداری هم چنين وضعی ادامه پيدا کند چگونه می توانم به کارم "متفکر" آخر عزيزکم تازه دارم راه و چاه را ياد می گيرم، بيمه ام درست شده و ... برايم دعا کن که بهتر شوم و مادر شاد و قوی باشم زيرا باتوجه به شرايط اقتصادی اگر هر دو کار کنيم زندگی راحت تری برای شما فراهم خواهيم کرد.

بسيار دوستت دارم
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)