سه ماهه شدی هستی مادر
نور چشمم سلام
امروز وارد ماه چهارم زندگیت می شوی و سه ماهگی را پشت سر می گذاری. اینقدر این روزها به سرعت می گذرند و من غرق عشق بازی با تو هستم که تقریبا به هیچ کاری نمی رسم. رسیدگی به تو الویت همه کارهایم است و از سوی دیگر کارهای دانشگاه مشغله ام را بسیار زیاد کرده است. تو بزرگ شده ای دخترم و می فهمی و با دقت به همه چیز نگاه می کنی. آنقدر با دقت که می ترسم هر حرفی را جلوی تو بزنم یا هر جایی بروم. خدا را شاکرم که تو اینقدر خوش اخلاق و آرامی و مانند یک فرشته کوچک فصای خانه ما را سرشار از عشق می کنی. بابایی عاشقانه دوستت دارد و برای دیدنت هر روز لحظه شماری می کند. خدا را هزار بار شکر که تو را به ما عطا کرد.
هستی مادر امروز و در سه ماهگی این کارها را انجام می دهی:
- ما را کاملا می شناسی و به حرف هایمان کاملا واکنش نشان می دهی و حتی یکبار با گریه من گریه کردی.
- کاملا سرک می کشی و بسیار به تلویزیون علاقه داری و گاهی حدود 180 درجه می چرخی تا تلویزیون ببینی.
- به شکم می خوابی و سرت را کاملا بالا نگه می داری.
-وفتی روی بالش باشی سرت را بلند می کنی و حالت نشسته می گیری .
- اصلا دوست نداری بخوابی و مدام می گویی بنشینم یا بایستم.
- به راحتی روی پاهایت فشار می آوری و آنها را سفت می گیری تا بایستی.
- اجسام باریک و سبک را در دستت می گیری و به سمت دهانت می بری.
عاشقت هستم زیبای مادر